بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
________________پرده ی اول
مجلس به دولت گیر می دهد / دولت به مجلس ... / شورای نگهبان به هردو.../ قوه ی قضائیه به هر سه....
مجمع تشخیص مصلحت _ پیروزمند وارد می شود _......
________________پرده ی دوم
همه _خوشبختانه _با هم کنار میایند........
مجمع تشخیص مصلحت موضوعیتش را از دست می دهد.....
_______________پرده ی سوم
مردم _ دوباره _ موضوعیت پیدا می کنند.....
عجب!..مگه خبر نداری؟...انتخابات نزدیک شده هاااااااا....خودتون که خب ، به سلامت ...شناسنامه هاتونو خوب نگه دارید ....هااا...
بنام خداوند بخشنده مهربان و درود بر محمد(ص) وخاندان پاک او
________________________
(( استفاده از این طرح بدون کسب اجازه رسمی از ملس منع قانونی دارد))
از آنجایی که سالهای سال است به علت هزار و یک مشکل عدیده طرح انتقال
پایتخت از تهران به جای دیگری مطرح است بدون آنکه هیچ حرکت اساسی صورت
پذیرد ، فی الفور این طرح به صورت مقدماتی عرضه می شود . طرح تکمیلی متعاقبا
اعلام خواهد شد.
مکان طرح . . قریه قاسم آباد ( فعلا مکانش سکرته)
شامل قاسم آباد بالا ( علیا) . و قاسم آباد پایین ( سفلی )
قاسم آباد علیا . .
مکانهای استقرار:
خانه ی کدخدا . . . وزارت امور خارجه
خانه ی اربابی . . . وزارت نفت (ع )
خانه قدیم ارباب . . مشترکا به وزارت بازرگانی و سازمان میراث فرهنگی
زمینهای چشمه بالا . . محل استقرار سفارتخانه های مکرم !
باغ بزرگ مش تقی و مش حسن . . معوض به سفارت کبرای انگلیس عوض باغ قلهک
قاسم آباد سفلی . .
مکانهای استقرار:
طبقه دوم دبستان . . وزارت آموزش و پرورش ( قابل ذکر است که معاونت مربوط به
مدارس غیر انتفاعی موقتا یک دفتر در خانه ی اربابی کنار وزارت نفت خواهد داشت )
طبقه دوم خانه بهداشت روستا . .وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
تکیه پایین . . . محل استقرار وزارت فرهنگ و ارشاد
هم چنین با توجه به پولی شدن تدریجی دانشگاهها وزارت علوم
به سازمان تقلیل می یابد .
در ضمن تا مشخص شدن مکان مناسب برای نهاد ریاست جمهوری ، این نهاد
در دفتر رئیس دفتر! در اتاق مربوطه مستقر خواهد بود.
سایر بخشها نیز متعاقبا اعلام خواهد شد . .
__________________________
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
(( هرکس که از این قصه دلی شاد کند))
((پس به یک "عاقبتش خیر "زما یاد کند ))
" مَلَس " تقدیم می کند.( همان ملسی که دوست ماست )
یکبار
در پارک ، عیال ، سفره آراست
با نان لواش و کاسه ای ماست
پس رهگذری رسید از راه
بنشست و بگفت و ناله برخاست
گفتا که جوان خوب و رعنا
دارم که مثال نخل خرماست
استاد به هر بحث سیاسی ست
از جنگ جهانی تا هولوکاست
با خواندن رایانه و لیسانس_بیکار_
در بند ولی ، اگر و اماست
جیب من و او ندارد ارچند
با اینهمه باز لنگ فرداست
یا در دَکُ و نَک که این چه آش ست
یا قیمه نگو ، که جنگ و بلواست
پس داد کشید و گفت ای داد
...بیداد از این قصه که از ماست
( کارش شده خورد و خواب و . . .
دائم سریال و فیلم دیدن ))
اینجا چو رسید ، لب گزیدم
شرمنده نشست و اندکی کاست
گفتم که بیا و پس ( دوتا) کن
اورا که (یکی) خدای یکتاست
هر آنچه عیال لقمه گیرد
گوید شکرین نبات و حلواست
یا خانه اگر شود پر از "غُر"
گوید که بهشت خُلد اینجاست
. . . . .
از این سخنان چو باز گفتم
کم کم غم او کمی فروکاست
رویش بشکفت و مرحبا گفت
(( بنگر که ملس چه خوب و داناست))
پس
چون گفت و شنفت آنچه میخواست
یک لقمه زد و دوباره برخاست
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
__________________________________________
ما یک دوستی داریم به نام " ملَس " گاهی مثل هلو نرمه گاهی هم عین گردو چغر ، اما واقعیتش اینه که توی دلش هیچی نیست عین آسمون عین آب زلال
انگار چندی پیش بود که دیدمش :
دیدمش حسلبی پکر ، پَکَر پَکَر
گفتم : " ملَس " چی شده ؟ چرا اینهمه پَکَری؟
گفت: قبض گاز و برق را آورده اند شده دویست و خورده ای
گفتم : اینکه ناراحتی نداره ، مگه یارانه نمیگیرید ؟ ببینم چند نفرید؟
گفت : به همراه منزل و بنده زاده جمعاً میشیم 3 نفر
گفتم : خُب یارانه تان حدود 250 تومان میشه این که دیگه مشکلی نداره
گفت : آخه یارانه سری اول رو دادم به عیال یه دست لباس بخره دو سه سالی بود
که جور نمیشد
گفتم : خُب مبارکه ایشالا یارانه ی سری دوم رو . .فرصت زیاده
گفت : اخه آن رو هم میخوام بدم به بنده زاده ، دخترم ، لباس بخره
گفتم : عجب ، اشکالی نداره ، اصلافکرش رو نکن . لابد شنیدی که پول قبضها رو قراره تقسیط کنند ، انشاالله یارانه ی سری بعد. .
چشمانش را مالید و گفت : اما ، راستش ،آن را هم خانم گفته ، برای خودت یه دست لباس بخر!
و تا آمدم حرفی بزنم ، سخنم را قطع کرد و گفت : انشاءالله قصد داریم یارانه ی سری
چهارم رو . . . .
نمی دانستم باید بخندم ، بگریم یا . . . .
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
______ یک پیشنهاد بزرگ بزرگ ______
ذوق زده گفت : یک پیشنهاد . پیشنهاد عالی
گفتم : بگو " ملس "
گفت : حالا که _ بحمدالله_قراره دولتمردان خدمتگزار ، به هر صورت و به هر قیمتی هم
که شده کارهای خیلی خیلی بزرگ بزرگ بزرگی انجام بدهند به طوری که کف همه ببره !!،
پیشنهاد می کنم به عوض کم کردن 3 صفر از پول ملی 3 صفر به آن اضافه کنند
گفتم : خُب این کار به چه دردی میخوره
گفت : فکر کن ، عزیزم فکر کن . نذار مغزت آکبند بمونه . فرض کن الان ماهانه
حقوقت سیصد هزار تومانه ، آن وقت از ماه بعد میشه سیصد میلیون
تومان . ببین چه عالمی داره . ببین همه چه کیفی میکنند . اصلا به همین
راحتی در آمد ملی 1000 برابر میشه . ببین چی ی میشه ؟!
گفتم : " ملس " جان فکرش را کردی آن وقت نان 200 تومانی را باید 200000
تومان بخری
نگاه "ملسانه ای" به من کرد و گفت :
دیدی حالا ، دیدی فکر نکرده حرف میزنی . از خودت سوال میکنم اگه نان بشه
200000 هزار تومان آن وقت خودت حاضری یه تکه اش رو هم حروم کنی ؟ نه .یک
تکه اش رو دور بندازی؟ نه. یا مثلا همین نوشابه که الان 1000 تومانه ، میشه یک
میلیون تومان . آن وقت کسی دیگه نوشابه میخوره ؟ نه . کسی دیگه مریض
میشه ؟ نه .ببین چقدر به سلامت مردم کمک میشه!! به اقتصاد کمک میشه !
دیدم این " ملس " فکر همه جاش رو هم کرده . "با این همه فایده " واقعا اگر
سه تا صفر به پول ملی اضافه بشه بهتر نیست ؟ من که روش فکر می کنم .